در تقویم هر فردی روزهایی وجود دارند که یادآور خاطرات شیرین و گاها به ظاهر ناخوشایند هستند که آمدن آن ها باعث می شود تا احساس ما دگرگون گردد. حالا یا به سمت احساس خوب یا به سمت احساس منفی.

در این بخش قصد داریم رفتاری را بیاموزیم و تمرین کنیم که بتوانیم از تک تک لحظات زندگی خود لذت ببریم و احساس خوب را هر روز بیشتر و بیشتر تمرین کنیم تا جزئی از رفتارهای ما گردد.

به این موضوع فکر کنید

ازدواج یه حرکت مثبت و خوشایند برای هرکسی در زندگی خواهد بود. همه افراد در روز عروسی خود احساس بسیار عالی و بی نظیری دارند ،زیرا وارد مرحله جدیدی از زندگی خود می شوند و احساس و سبکی را تجربه می کنند که به احتمال زیاد قبلا آن را تجربه نکرده اند.

ما در اینجا درباره یه اکثریت صجبت می کنیم و اگر شما به هر دلیل روز عروسی خود چنین حسی را تجربه نکرده اید باید سریعا ریشه آن را بررسی کنید چون مشکل شما بسیار حاد است.

اگر شما همچین حسی را تجربه کرده باشید ، یادآوری این حس برای شما بسیار خوشایند خواهد بود و در روند زندگی شما تاثیرگذار خواهد گذاشت.

اما اتفاقی که میفته این که عده زیادی پس از جدایی و بیرون آمدن از یک رابطه عاطفی تاثیر معکوس ازین اتفاق را می گیرند. یعنی نه تنها این روز برایشان خوشایند نیست،بلکه یادآوری آن، حال آن ها را بد می کنه و به آن ها را در مسیر فروپاشی و تزلزل سوق می دهد.البته که این اتفاق فقط مختص رابطه های ترک شده نیست و خیلی از افرادی که در زندگی مشترگ خود هستند هم این حس را دارند و تمام زندگیشان لحظه شماری می کنند تا این روز بیاید و برود، غافل ازینکه این حس در وجود آن ها نهادینه شده و برایشان افسردگی را به بار آورده.

این موضوع دلیل قطعی شکست های افراد پس از تجربه یک اتفاق به ظاهر ناخوشایند است.

یا در مثال دیگر، وقتی عزیزی را از دست می دهیم چنان از خود به در می شویم و در احساس بد غوطه ور می گردیم که به کلی تمام احساسات و تجارب شیرین خود را فراموش می کنیم و فقط بر لحظات فراغ و دلسوزی متمرکز می شویم.

صحبت من فرار ازین موضوعات نیست، بلکه دقیقا پذیرش این موضوعات است.

وقتی از فردی جدا می شوید یا به وسیله مرگ یا به هر دلیل دیگر ، در مرحله اول باید بپذیرید که این اتفاق افتاده است. مرگ قسمت جدانشدنی از جهان مادی است و همینطور تغییر بخش غیرقابل انکار از وجود و شخصیت هر فرد. به یاد بیاریدکه شما از کودکی تا الان چقدر تغییر کرده اید و چقدر سلیقه تان در خیلی از موارد تغییر کرده و همین موضوع باعث شده که شما در موقعیت هایی قرار بگیرید که بیشترین شباهت و نزدیگی را با روحیات و سلایق شما دارد و هرگاه هم که آن موقعیت پاسخگوی سلایق شما نبود(چون شما روز به روز پیشرفت می کنید و به آگاهی های جدیدی می رسید) از آن محیط خارج شده و وارد محیط جدیدی با افراد و روابط جدید و متناسب تر از قبل می شوید. ممکن که این محیط جدید یک محیط کاملا یک نفره با خودتان باشد اما حتما محیط جدیدی برای شماست.

نکته خیلی مهمی که درکش دنیای شما را تغییر خواهد داد اینه که جهان بسیار هوشمندانه این کار را برای شما انجام خواهد داد.

شاید این موضوع در ذهن شما ایجاد شود که این اتفاق به زعم شما بد، چه تاثیری در بهبود حال من داشته؟

موضوع دقیقا همینجاست. ذهن انسان به طور ناخودآگاه عادت به دیدن نیمه خالی لیوان را دارد. من در اینجا نمیگم که نیمه خالی وجود نداره ، اتقاقا میگم نیم خالی شده تا بتونید پرش کنید شما فقط با این روش که شما بدونید که میشه جور دیگه ای به این لیوان نگاه کرد.

اتفاقات به ظاهر ناخوشایند در زندگی تمام افراد خواهد افتاد اما اگر کمی به زندگی کسانی که حال بهتری دارند نگاه کنیم متوجه می شویم که همان اتفاقات به ظاهر ناخوشایند سکوی پرتابی برای آن ها شده تا آن ها را به سمت زندگی دلخواه خود سوق دهد، فقط به این وسیله که آن ها درک کرده اند که این اتفاق به وجود آمده تا آن ها به هدف خود نزدیک تر شوند و توانسته اند جور دیگری به قصیه نگاه کنند.

باید به این درک برسید که آن ها خود را گول نزدند.آن ها توانسته اند به جنبه بهتر این اتفاق نگاه کنند و از آن برای رسید به احساس بهتر استفاده کنند و همین موضوع باعث شده که بتوانند احساسات بهتری، خیلی بالاتر و بیشتر از قبل را تجربه کنند.

پس در اینجا با هم میاموزیم که چگونه بتوانیم این موضوعات را چه در جهت احساس خوبی که داریم چه در جهت احساس منفی که در آن هستیم به سمتی هدایت کنیم تا به احساس خوب برسیم یا اگر احساسمان خوب است آن را بهتر کنیم و به دیگران هم انتقال بدیم.

نکته مهم اینکه انتقال احساس خوب به دیگران باعث میشه که این احساس به ما بازگردد.

حتما شما هم نجربه این را داشتید که از یک موضوعی بسیار ناراحت بودید و در احساس بد غلط می زدید اما در همان حال کاری را انجام داده اید، مثلا به کودکی کمک کردید یا به حیوانی غذا دادید یا هر چیز دیگری شبیه این، که به کل احساس شما را دگرگون کرده و باعث شده که تمرکز شما به بعد بهتری از زندگی معطوف شود. البته که همیشه هم اینطور نبوده و خیلی وقت ها با اینکه موقعیت این کار پیش آمده شما آن را پس زدید و ترجیح دادید که در همان احساس بد خود بمانید.

اما باید درک کنید که کل بازی همینه، توجه به چیزهایی که احساس بهتری به شما میده.

اگر شما وارد یک رابطه عاطفی شدید و از آن لذت می برید به خاطر خودتان است.

اگر عزیزی را دوست داشتید و اکنون در کنار شما نیست به خاطر رابطه و توجه خاصی که احتمال زیاد با شما داشته بوده وگرنه ممکنه همان فرد با خیلی های دیگه چنین رابطه ای را نداشته بوده باشد و دیگران هم چنین حسی را که شما داشته باشید را نداشته باشند.

توجه کنید، همه این ها به خاطر خود شماست . پس لطفا کمی در این موضوعات خودخواه باشید.

بندازید دور باورها و سنت های اشتباه را. در این دنیا انقدر فرصت ندارید تا خود را برای دیگران توضیح دهید. این موضوع مطلقا به معنای زیرپا گذاشتن ارزش ها نیست، بلکه کاملا به معنای ایجاد ارزش هایی با پایه و اساس است که باعث می شود جامعه انسانی دریک دید کلی اتفاقات و احساسات بهتری را تجربه کند.

در این بخش اختصاصی می خواهیم همین موضوع را تمرین کنیم.

ایمان دارم که اگر به خوبی این موضوعات را درک کنید دگرگونی عظیمی ار در شخصیت خود و جامعه خواهید دید.

در ادامه به بررسی ایده های مربوط می پردازیم، لطفا پرسش ها، نظرات و تجربیات خود را در این باره بیان کنید که بسیار در روند همه ما تاثیرگذار خواهد بود.

بیایید این رشته را از همین حالا ایجاد کنیم.